سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق و دوست داشتن

صفحه خانگی پارسی یار درباره

...

 

 

نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت ...

پرده خلوت این غمکده بالا زد و رفت ...

کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد

خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت...

درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد

آتش شوق در این جان شکیبا زد و رفت ...

خرمن سوخته ما به چه کارش می خورد

که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت ...

رفت و از گریه طوفانی ام اندیشه نکرد

چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت...

بود آیا که ز دیوانه خود یاد کند ؟

آن که زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت ...